تعادل در مدیریت بحران
درسهایی از دو دنیای متفاوت تعادل در مدیریت بحران
در یک خانوادهی ساده و معمولی، مرد و زنی زندگی میکردند که دو دختر داشتند. هر دوی آنها ازدواج کرده بودند.
روزی، مادر به شوهرش گفت که مدتهاست خبری از دخترها ندارند و از او خواست تا سری به آنها بزند و احوالشان را جویا شود.
پدر ابتدا به دیدن دختر بزرگتر رفت. دختر در پاسخ به سوال پدر دربارهی احوال خود و همسرش گفت: «پدر، همسرم کشاورز است. دعا کن باران بیاید که بتوانیم محصول خوبی از گندمها برداشت کنیم. اگر باران نیاید، وضعیت ما سخت میشود و قطعا ما بدبخت خواهیم شد.»
سپس پدر به دیدن دختر کوچکتر رفت. این دختر نیز در جواب پدر گفت: «پدر، همسر من خشت میسازد. دعا کن باران نیاید، چرا که اگر باران ببارد، خشتها خراب شده و ما دچار مشکل میشویم و قطعا بدبخت خواهیم شد.»
پدر با شنیدن این دو داستان به نزد همسرش بازگشت.
زن پرسید که حال دختران چطور است؟ پدر با نگرانی پاسخ داد: «خبر این است که چه باران بیاید چه نیاید، ما بدبخت خواهیم شد.»
برداشتهای مدیریتی( تعادل در مدیریت بحران)از داستان باران و خشکسالی
این داستان ساده از دو دختر و دو شرایط متضاد زندگیشان، درسهای ارزشمندی در مورد مدیریت و تصمیمگیری در شرایط بحرانی ارائه میدهد. در زیر به برخی از این برداشتهای مدیریتی اشاره میکنیم:
-
انعطافپذیری در تصمیمگیری:
- مانند پدری که بین دو دخترش مانده است، مدیران نیز گاهی اوقات باید تصمیمهایی بگیرند که ممکن است به نفع یک بخش باشد و به ضرر بخش دیگر. در این شرایط، انعطافپذیری و توانایی سازگاری با شرایط متغیر اهمیت پیدا میکند.
-
تعادل بین منافع متضاد:
- تلاش برای یافتن راهحلی که حداقل آسیب را به افراد مختلف بزند، یکی از مهارتهای کلیدی در مدیریت است. این شامل شناخت دقیق از منافع هر طرف و کار برای رسیدن به بهترین نتیجه ممکن است.مدیریت هوشمندانه ریسک ها یکی از فاکتور های مهم مدیریتی است.
-
مدیریت ریسک و پیشبینی عواقب:
- داستان نشان میدهد که چگونه عدم توجه به پیشبینی نتایج میتواند به وضعیتی منجر شود که “چه باران بیاید و چه نیاید” هر دو حالت مشکلساز است. مدیریت هوشمندانهی ریسکها میتواند از بروز چنین موقعیتهایی جلوگیری کند.
-
دوراندیشی و ساخت پلهای جدید:
- به جای اینکه پلهای پشت سر را خراب کنیم، باید در پی ساخت پلهای جدید و استحکام بندی روابط فعلی باشیم. دوراندیشی و حفظ انعطافپذیری در روابط کلیدی، مانند نگهداری از خانواده و حفظ روابط حرفهای با همکاران و سرمایهگذاران، میتواند به استحکام بیشتر در شرایط بحرانی کمک کند.
-
نقش تکیهگاههای اجتماعی و حرفهای:
- مشکلات بین خانواده پدری و همسر، یا بین مدیر و سرمایهگذاران نمونههایی هستند که نشان میدهند چگونه تضاد منافع در دو عرصه مختلف میتواند به تشدید بحرانها منجر شود. حفظ تکیهگاههای اجتماعی و حرفهای قوی و موثر، میتواند در زمانهای بحران به عنوان حمایت عمل کند و از پیامدهای منفی جلوگیری کند.
این برداشتها میتوانند به مدیران کمک کنند تا در شرایط دشوار، با دیدی باز و جامع، به حل مسائل بپردازند و با استفاده از تواناییهای تطبیقپذیری و دوراندیشی خود،مدیریت هوشمندانه ریسک ها، به بهترین نتایج دست یابند.
علیرضا بهرامی نسب
دوم اردیبهشت سال ۱۴۰۳