این منبع یک تحلیل جامع اقتصادی راجع به مفهوم تورم، شاخص‌های کلیدی اندازه‌گیری آن و مکانیسم‌های محرک آن ارائه می‌دهد. متن با تعریف تورم به عنوان افزایش مستمر در سطح عمومی قیمت‌ها آغاز شده و سه شاخص اصلی اندازه‌گیری آن—شاخص قیمت مصرف‌کننده (CPI)، شاخص قیمت تولیدکننده (PPI)، و شاخص ضمنی تولید ناخالص داخلی (GDP Deflator)—را توضیح می‌دهد. هسته اصلی تحلیل بر تفکیک دو نوع تورم، یعنی فشار تقاضا (Demand-Pull) که ناشی از افزایش نقدینگی و تقاضای بیش از حد است و اغلب با رشد اقتصادی همراه است، و فشار هزینه (Cost-Push) که ناشی از شوک‌های منفی عرضه و افزایش قیمت نهاده‌هاست و منجر به پدیده رکود تورمی (Stagflation) می‌شود، تمرکز دارد. در نهایت، مقاله به پیامدهای تورم بر توزیع درآمد، رابطه آن با بیکاری از طریق منحنی فیلیپس و ابزارهای سیاست‌گذاری انقباضی پولی و مالی برای مدیریت آن می‌پردازد و بر چالش‌های تورم ساختاری در اقتصادهای در حال توسعه تأکید می‌کند.

۴ حقیقتی که در مورد تورم نمی‌دانستید: فراتر از گرانی‌های روزمره

هر برچسب قیمتی که می‌بینید، فصل پایانی یک داستان پنهان است؛ داستانی از زنجیره‌های تأمین جهانی، سیاست‌های دولتی، و روانشناسی جمعی میلیون‌ها انسان. در حالی که ما پایان این داستان را با هر خرید و با سرقت خاموشی که از کیف پولمان می‌شود حس می‌کنیم، جذاب‌ترین بخش‌های آن در فصل‌هایی نهفته است که هرگز فرصت خواندنشان را پیدا نمی‌کنیم. این مقاله چهار فصل از این داستان پنهان را برای شما آشکار می‌کند تا نشان دهد تورم چقدر پیچیده‌تر و تأثیرگذارتر از گرانی‌های روزمره است.

——————————————————————————–

۱. گوی بلورین اقتصاد: شاخصی که گرانی‌های آینده را پیش‌بینی می‌کند

همه ما با «شاخص قیمت مصرف‌کننده» (CPI) آشناییم؛ معیاری که تغییر قیمت سبد کالاهای روزمره ما را نشان می‌دهد. اما یک شاخص کمتر شناخته‌شده به نام «شاخص قیمت تولیدکننده» (PPI) وجود دارد که بسیار فراتر از یک عدد ساده عمل می‌کند. این شاخص قیمت‌ها را از نگاه تولیدکننده و در مراحل اولیه تولید، از مواد خام گرفته تا کارخانه، اندازه‌گیری می‌کند.

برای درک قدرت این شاخص، زنجیره تأمین اقتصاد را مانند یک رودخانه در نظر بگیرید. PPI آلودگی را در سرچشمه، یعنی در کارخانه‌ها و واحدهای تولیدی، اندازه‌گیری می‌کند. این یک هشدار واضح است که این آلودگی در نهایت به پایین‌دست رودخانه سرازیر شده و آبی را که ما مصرف‌کنندگان (CPI) می‌نوشیم، مسموم خواهد کرد. به همین دلیل است که اقتصاددانان PPI را با دقتی شبیه به یک دانشمند محیط زیست که یک نشت سمی را رصد می‌کند، زیر نظر دارند. افزایش PPI امروز، به معنای افزایش CPI و گرانی بیشتر برای ما در ماه‌های آینده است.

اهمیت PPI به عنوان پیش‌بینی‌کننده تورم… امکان پیش‌بینی و مهار فشارهای تورمی آتی بر مصرف‌کنندگان را فراهم می‌آورد.

۲. دو چهره تورم: از رونق اقتصادی تا کابوس رکود تورمی

شاید غافلگیرکننده باشد، اما همه تورم‌ها بد نیستند و یکسان خلق نشده‌اند. اقتصاددانان دو نوع اصلی تورم را از هم متمایز می‌کنند که پیامدهای کاملاً متفاوتی دارند:

  • تورم ناشی از تقاضا (Demand-Pull): این نوع تورم زمانی رخ می‌دهد که «پول زیاد در تعقیب کالای کم» باشد. به عبارت دیگر، مردم قدرت خرید بالایی دارند و تقاضا برای کالاها از ظرفیت تولید اقتصاد فراتر می‌رود. این نوع تورم، هرچند باعث افزایش قیمت‌ها می‌شود، اما می‌تواند نشانه یک اقتصاد سالم و در حال رشد باشد که در آن بیکاری پایین است و مردم با اطمینان پول خرج می‌کنند.
  • تورم ناشی از فشار هزینه (Cost-Push): این نوع تورم از سمت عرضه و به دلیل افزایش ناگهانی هزینه‌های تولید (مانند شوک قیمت انرژی) رخ می‌دهد. به همین ترتیب، اگر دستمزدها به طور قابل توجهی سریع‌تر از بهبود بهره‌وری کارگران افزایش یابد، این امر نیز هزینه‌های کسب‌وکار را بالا برده و به این نوع تورم دامن می‌زند. این تورم هیچ جنبه مثبتی ندارد.

مخرب‌ترین پیامد تورم ناشی از فشار هزینه، پدیده‌ای به نام «رکود تورمی» (Stagflation) است. این وضعیت کابوس‌وار زمانی رخ می‌دهد که اقتصاد همزمان با تورم بالا، رشد اقتصادی پایین (رکود) و بیکاری بالا را تجربه می‌کند. این وضعیت یک تله برای سیاست‌گذاران ایجاد می‌کند: ابزارهای استاندارد برای مبارزه با تورم (مانند افزایش نرخ بهره) بیکاری و رکود را بدتر می‌کنند. برعکس، ابزارهای مبارزه با رکود (مانند افزایش مخارج) به آتش تورم دامن می‌زنند. این یک بحران اقتصادی است که در آن هر درمان بالقوه، یک بیماری به همان اندازه دردناک دیگر را تشدید می‌کند.

پیامدهای اجتماعی و اقتصادی تورم فشار هزینه بسیار مخرب تلقی می‌شود، زیرا برخلاف تورم تقاضا که می‌تواند با رشد اقتصادی همراه باشد، تورم هزینه به طور همزمان باعث افزایش قیمت‌ها (کاهش سطح زندگی) و کاهش اشتغال می‌شود.

۳. ماشین پنهان نابرابری: تورم چگونه ثروت را بی‌صدا جابجا می‌کند

تورم فقط به معنای گران‌تر شدن کالاها نیست؛ بلکه یک موتور خاموش و قدرتمند برای اصطکاک اجتماعی و توزیع مجدد ثروت در جامعه است. این پدیده به طور نامحسوس برندگان و بازندگانی را در اقتصاد تعیین می‌کند.

بازندگان آشکار، بازنشستگان با درآمد ثابت و خانواده‌هایی هستند که به حقوق هفتگی یا ماهانه خود متکی‌اند. درآمد این گروه‌ها به سرعت تورم افزایش نمی‌یابد و قدرت خریدشان روزبه‌روز فرسوده می‌شود. در مقابل، برندگان کسانی هستند که املاک، سهام یا سایر دارایی‌های فیزیکی را در اختیار دارند که ارزششان همراه با موج تورم بالا می‌رود. این جابجایی ثروت فقط یک موضوع عددی در صفحات اقتصادی نیست؛ این فرآیند به طور سیستماتیک بنیان طبقه متوسط – یعنی پس‌انداز و دستمزد – را از بین می‌برد و همزمان ارزش دارایی‌های ثروتمندان را متورم می‌کند. این انتقال ثروت مستقیماً توزیع درآمد را بدتر می‌کند، شکاف بین فقیر و غنی را افزایش می‌دهد و می‌تواند افراد حاشیه‌نشین را به فقر بکشاند و آن را به یکی از مخرب‌ترین پیامدهای اجتماعی تورم تبدیل می‌کند.

تورم موجب نوعی انتقال دارایی و ثروت از افراد با درآمدهای ثابت … به سمت افرادی می‌شود که دارای سرمایه فیزیکی یا دارایی‌های قابل تعدیل با تورم هستند.

۴. چرخه معیوب انتظارات: وقتی باور به تورم، خود تورم می‌آفریند

یکی از پیچیده‌ترین و سرسخت‌ترین انواع تورم، «تورم ساختاری» یا «ذاتی» (Built-in Inflation) است که ریشه در یک عامل غیرمادی دارد: روانشناسی و انتظارات ما. این تورم زمانی شکل می‌گیرد که مردم و کسب‌وکارها انتظار دارند قیمت‌ها در آینده افزایش یابد و رفتار خود را بر اساس این باور تنظیم می‌کنند.

این پدیده مانند یک «پیش‌گویی خودتحقق‌بخش» عمل می‌کند. وقتی کارگران انتظار تورم دارند، دستمزد بالاتری طلب می‌کنند. شرکت‌ها نیز که انتظار افزایش هزینه‌ها را دارند، قیمت محصولات خود را از همین امروز بالاتر می‌برند. این اقدامات، همان تورمی را که همه انتظارش را داشتند، در عمل به وجود می‌آورد. این چرخه به این دلیل بسیار خطرناک است که از حافظه و بی‌اعتمادی تغذیه می‌کند. در اقتصادی با سابقه طولانی وعده‌های عمل‌نشده در مورد ثبات قیمت‌ها، بانک مرکزی قدرتمندترین ابزار خود یعنی «اعتبار» را از دست می‌دهد. مردم دیگر به پیش‌بینی‌های آینده گوش نمی‌دهند و در عوض تصمیمات خود را بر اساس تجربیات دردناک گذشته بنا می‌کنند و به این ترتیب، تورم را در سیستم قفل می‌کنند.

انتظارات به یک عامل تعیین‌کننده تبدیل شده و تورم مورد انتظار به صورت خودتحقق‌بخش در دوره بعد عینیت می‌یابد.

——————————————————————————–

نتیجه‌گیری: یک نگاه به آینده

تورم یک نیروی خارجی نیست که برای ما اتفاق بیفتد؛ این یک پدیده عمیقاً انسانی است که توسط اقدامات ما، اعتماد ما به نهادها و انتظارات مشترک ما برای آینده شکل می‌گیرد. درک ماشین‌آلات پنهان آن اولین قدم است، نه فقط برای تحلیل اخبار، بلکه برای مطالبه یک داستان اقتصادی باثبات‌تر و عادلانه‌تر برای همه. حالا که با این حقایق آشنا شدید، دفعه بعد که خبری در مورد افزایش قیمت‌ها می‌شنوید، چگونه به آن نگاه خواهید کرد؟