چکیده و تحلیل درگیری ایران و اسرائیل
چکیده کلی
درگیری میان ایران و اسرائیل از جنگ نیابتی به رویارویی مستقیم تبدیل شده است. اسرائیل با عملیات «شیر خیزان» تأسیسات هستهای ایران را هدف قرار داده و ایران با حملات موشکی و پهپادی پاسخ داده است. این درگیریها صدها کشته و زخمی برجای گذاشته و خطراتی برای ثبات منطقه و بازارهای انرژی جهانی ایجاد کرده است.
ایالات متحده حمایت دفاعی از اسرائیل دارد اما از جنگ مستقیم اجتناب میکند. مذاکرات با ایران متوقف شده است. اتحادیه اروپا خواستار دیپلماسی است اما با اسرائیل در برابر تهدید هستهای ایران همراستاست. چین و روسیه منافع استراتژیک خود را دنبال میکنند.
میانگین احتمالات سناریوها
-
آتشبس: ۲۱.۶۷٪ – مواضع سخت و اهداف حداکثری آتشبس را بعید کرده است.
-
مذاکره مجدد: ۴۱٪ – فرصتهایی برای دیپلماسی وجود دارد اما موانع جدی است.
-
ورود آمریکا به جنگ: ۴۷.۸۳٪ – حمایت دفاعی احتمال دخالت را بالا برده است.
-
ورود اروپا به جنگ: ۱۸.۳۳٪ – اروپا بر دیپلماسی تمرکز دارد.
-
صلح پایدار: ۲۰٪ – نبود مصالحه صلح را ضعیف کرده است.
-
حمایت چین از ایران: ۴۷.۵٪ – حمایت مادی محدود به دلایل اقتصادی.
-
حمایت روسیه از ایران: ۵۵٪ – حمایت سیاسی و اقتصادی بدون دخالت نظامی.
-
حمله ایران به نفت عربستان: ۳۳.۳۳٪ – ممکن اما پرریسک.
-
افزایش تنشها: ۸۵٪ – چرخه تشدید ادامه دارد.
نتیجهگیری
این درگیری با احتمال بالای تشدید، نیازمند دیپلماسی فوری و آمادگی برای بحران است.
سناریو های بررسی شده توسط هوش مصنوعی گوگل
در هفتههای اخیر، درگیری مستقیم میان ایران و اسرائیل به شکل قابل توجهی تشدید شده است، که از جنگ نیابتی به تبادلات نظامی مستقیم، عمدتاً با هدف قرار دادن زیرساختهای هستهای و نظامی، گذر کرده است. این تحول، مرحلهای خطرناک در پویاییهای منطقهای را رقم زده است. ایالات متحده، ضمن ارائه پشتیبانی دفاعی قوی به اسرائیل، مسیری پیچیده را در پیش گرفته است؛ این کشور به دنبال کاهش تنشهاست، در حالی که بر “پایان واقعی” جاهطلبیهای هستهای ایران نیز تاکید میکند. لفاظیهای رئیسجمهور ترامپ به طور قابل توجهی از امید به دیپلماسی به درخواستهای “تسلیم بیقید و شرط” تغییر یافته است که چشمانداز مذاکرات را پیچیدهتر میکند.
بازیگران بینالمللی مانند چین و روسیه، اگرچه به ظاهر از راهحلهای دیپلماتیک حمایت میکنند، اما اقدامات و منافع راهبردی آنها مواضع ظریفی را آشکار میسازد. چین به ایران کمکهای مادی ارائه میدهد، در حالی که روسیه از مزایای ژئوپلیتیکی این درگیری، از جمله انحراف توجه از اوکراین و منافع اقتصادی، بهره میبرد، اما بعید است که کمک نظامی مستقیم ارائه دهد. این درگیری خطرات قابل توجهی برای تشدید تنشهای منطقهای، از جمله اختلال احتمالی در بازارهای جهانی انرژی، به همراه دارد و مسیر بلندمدت آن بسیار نامشخص است. این عدم قطعیت تحت تأثیر پویاییهای سیاسی داخلی در ایران و اسرائیل و راهبردهای در حال تحول قدرتهای جهانی قرار دارد.
گذار از جنگ نیابتی به درگیری مستقیم، محاسبات ریسک را برای همه طرفها به طور اساسی تغییر میدهد و خطر سوءمحاسبه را به مراتب بیشتر میکند. این وضعیت، فوریت میانجیگری خارجی را افزایش میدهد، اما چنین میانجیگریهایی به دلیل مواضع حداکثری اتخاذ شده توسط بازیگران کلیدی با موانع قابل توجهی روبرو هستند. این تغییر ماهیت درگیری، نشاندهنده تغییر اساسی در “قواعد درگیری” است که مدتها بر این رقابت حاکم بوده است. با از بین رفتن حائلهای قبلی که توسط گروههای نیابتی فراهم میشد، اکنون قابلیتهای نظامی اصلی و اعتبار ملی هر دو کشور مستقیماً در معرض خطر قرار گرفته است. این امر ذاتاً مخاطرات امنیت ملی، تلفات مستقیم، و پتانسیل تشدید سریع و کنترلنشده را به شدت افزایش میدهد. زمانی که حملات مستقیم به قلمرو حاکمیتی رخ میدهد (مانند حمله اسرائیل به کنسولگری ایران در دمشق یا حملات موشکی ایران به اسرائیل)، آستانه تلافیجویی پایین میآید و خطر سوءمحاسبه یا واکنش بیش از حد توسط هر یک از طرفین که منجر به جنگ تمامعیار و ویرانگر شود، به طور قابل توجهی افزایش مییابد.
۱. چشمانداز در حال تحول درگیری ایران و اسرائیل
خصومت میان ایران و اسرائیل به طور قابل توجهی پس از انقلاب ۱۳۵۷ ایران تشدید شد، که با موضعگیری قاطع جمهوری اسلامی علیه اسرائیل همراه بود.۱ این تغییر، انحرافی از دوران شاه بود که روابط اقتصادی و امنیتی با اسرائیل را حفظ میکرد.۲ این تغییر ایدئولوژیک، زمینه را برای “جنگ نیابتی” طولانیمدت، عمدتاً از طریق گروههای مورد حمایت ایران مانند حزبالله در لبنان و حماس در فلسطین، فراهم آورد. این درگیری نیابتی به ویژه پس از جنگ ۱۹۸۲ لبنان آشکار شد و به دنبال حمله ۷ اکتبر ۲۰۲۳ حماس به اسرائیل تشدید گردید.۱
تنشها با تلاشهای مداوم اسرائیل برای توقف برنامه هستهای ایران و رویاروییهای متعدد میان نیروهای اسرائیلی و ایرانی (و نیابتیهای آنها) در طول جنگ داخلی سوریه، بیشتر افزایش یافت.۱ مجموعهای از ترورهای هدفمند مقامات ارشد نظامی و هستهای ایران توسط اسرائیل، از جمله سید رضی موسوی (دسامبر ۲۰۲۳)، صادق امیدزاده (ژانویه ۲۰۲۴)، و محمدرضا زاهدی (آوریل ۲۰۲۴)، به عنوان گامهای حیاتی در تشدید تنشها عمل کرد و در نهایت منجر به حملات تلافیجویانه مستقیم و بیسابقه ایران شد.۱ ترورهای بعدی اسماعیل هنیه (ژوئیه ۲۰۲۴) و سید حسن نصرالله (سپتامبر ۲۰۲۴) نیز به تشدید درگیری مستقیم دامن زد.۱
درگیری مستقیم کنونی، به ویژه هدف قرار دادن صریح تأسیسات هستهای ایران توسط اسرائیل، تهدیدی جدی و فوری برای امنیت منطقهای است و خطر یک درگیری گستردهتر را به همراه دارد.۴ یکی از نگرانیهای اصلی بینالمللی، پتانسیل وقوع یک مسابقه تسلیحات هستهای در خاورمیانه در صورت دستیابی ایران به سلاح هستهای است، سناریویی که ایالات متحده و متحدانش مصمم به جلوگیری از آن هستند.۵ بازارهای جهانی انرژی به شدت به این درگیری حساس هستند و نگرانیهای قابل توجهی در مورد اختلالات احتمالی، به ویژه در مورد تنگه حیاتی هرمز، که یک گلوگاه مهم برای ترانزیت جهانی نفت است، وجود دارد.۷
این رویارویی مستقیم کنونی، نه یک رویداد منفرد، بلکه اوج چندین دهه جنگ نیابتی و رقابت راهبردی فزاینده است. این وضعیت، پارادایم امنیتی منطقهای را به طور اساسی تغییر میدهد، زنگ خطر جهانی را به صدا درآورده و نیازمند توجه فوری از سوی بازیگران بینالمللی است.
تحول از “جنگ پنهان” به درگیری مستقیم نشان میدهد که مکانیسمهای بازدارندگی قبلی شکست خوردهاند و هر دو طرف تمایل بیشتری به پذیرش خطرات بزرگتر دارند. این امر حاکی از این است که وضعیت موجود دیگر پایدار نیست، یا اینکه اکنون میتوان ضربه راهبردی قاطعی وارد کرد و بدین ترتیب، اقدام نظامی مستقیم را توجیه نمود. این تغییر از جنگ نیابتی بلندمدت به تبادلات نظامی آشکار، به این معنی است که اشکال قبلی و کمتر آشکار درگیری دیگر برای دستیابی به اهداف راهبردی یک یا هر دو طرف کافی تلقی نمیشوند. این امر نشاندهنده ارزیابی مجدد تحلیل هزینه-فایده درگیری مستقیم است که احتمالاً ناشی از آسیبپذیریهای درک شده (مانند برنامه هستهای تسریع شده ایران یا بیثباتی سیاسی داخلی اسرائیل) یا شناسایی “پنجره فرصت” برای یک ضربه قاطع است. این تمایل به عبور از “خطوط قرمز” که قبلاً مشاهده شده بود (مانند حملات مستقیم به قلمرو حاکمیتی یا ترورهای سطح بالا) نشاندهنده یک موضع تهاجمیتر و تحمل بالاتر برای ریسک است. این میتواند ناشی از این باور باشد که وضعیت موجود بسیار خطرناک است یا اینکه یک نتیجه قاطع در دسترس است. این افزایش تمایل به ریسک، تلاشهای کاهش تنش را به طور قابل توجهی چالشبرانگیزتر میکند و نیاز فوری به یک چارچوب بینالمللی قوی برای مدیریت درگیری را برجسته میسازد، که در حال حاضر به نظر میرسد یا وجود ندارد یا در مهار تشدید تنشها ناکارآمد است.
۲. تشدید تنشهای اخیر و پویاییهای نظامی (هفتههای گذشته)
درگیریهای نظامی مستقیم اخیر میان ایران و اسرائیل با مجموعهای از حوادث شدید مشخص شده است:
- ۱ آوریل ۲۰۲۴: اسرائیل یک حمله هوایی به کنسولگری ایران در دمشق، سوریه انجام داد که منجر به کشته شدن ۱۶ نفر از جمله فرمانده عالیرتبه نیروی قدس سپاه پاسداران، محمدرضا زاهدی، شد.۱ این حمله، با هدف قرار دادن مستقیم داراییهای دولتی و رهبری نظامی ایران در خاک خارجی، به منزله تشدید قابل توجهی بود.
- ۱۳-۱۴ آوریل ۲۰۲۴ (تلافی ایران – “عملیات وعده صادق”): در پاسخ به حمله دمشق، ایران یک حمله مستقیم بیسابقه به اسرائیل را آغاز کرد و تقریباً ۳۰۰ پهپاد و ۲۰۰ موشک بالستیک را پرتاب نمود.۱ همزمان، نیروهای نیابتی ایران، از جمله حزبالله، حوثیها، و گروههای مقاومت عراقی نیز حملاتی را علیه اسرائیل انجام دادند.۱ این عملیات، اولین حمله نظامی مستقیم ایران به خاک اسرائیل را رقم زد.
- ۱۹ آوریل ۲۰۲۴ (تلافی اسرائیل): اسرائیل با حملاتی در نزدیکی فرودگاه بینالمللی اصفهان، یک پایگاه نظامی را هدف قرار داد. در حالی که ایران مدعی شد پدافند هوایی آن تمام پرتابهها را با موفقیت رهگیری کرده و انفجارها ناشی از فعالیت پدافند هوایی بوده است، هم ایالات متحده و هم اسرائیل این ادعا را تکذیب کردند.۱ با این حال، تصاویر ماهوارهای نشانهای از آسیب قابل توجه به پایگاه هدف قرار گرفته را نشان ندادند.۱ علاوه بر این، حملات اسرائیل گزارش شده است که پایگاههای ارتش سوریه و پایگاههای حشدالشعبی در عراق را نیز هدف قرار دادهاند.۱
- ۳۱ ژوئیه ۲۰۲۴: اسماعیل هنیه، رهبر سیاسی حماس، در تهران، پایتخت ایران، ترور شد، اقدامی که به طور گسترده به اسرائیل نسبت داده شد.۱ این ترور تنها چند ساعت پس از ترور فرمانده حزبالله، فؤاد شکر، در بیروت، که آن نیز به اسرائیل نسبت داده شد، رخ داد.۱
- ۲۷ سپتامبر ۲۰۲۴: سید حسن نصرالله، دبیرکل حزبالله لبنان، توسط نیروی هوایی اسرائیل ترور شد.۱
- ۱ اکتبر ۲۰۲۴: ایران بار دیگر با موشکهای بالستیک به اسرائیل حمله کرد.۱
- ۲۶ اکتبر ۲۰۲۴: اسرائیل حمله دیگری به ایران انجام داد.۱
- روزهای اخیر (ژوئن ۲۰۲۵): درگیری شاهد “تبادل آتش شدید” مداوم میان ایران و اسرائیل بوده است، با اصابت موشکها به شهرهای بزرگ اسرائیل مانند تلآویو، حیفا و اورشلیم.۹ اسرائیل همچنین تأسیسات گازی و انبارهای سوخت در نزدیکی تهران را هدف قرار داده است، در حالی که ایران نیز گزارش شده است که پالایشگاه نفت بازان اسرائیل در حیفا را مورد اصابت قرار داده است.۱۰
تحلیل پیامدهای فوری و اهداف اعلام شده هر دو طرف:
- تأثیر بر ایران: حملات اسرائیل منجر به تخریب قابل توجهی در نیروهای موشکی ایران شده است، با گزارشهایی مبنی بر انهدام بیش از ۲۰۰ پرتابگر و خنثیسازی بیش از ۷۰ سامانه پدافند هوایی، که برتری هوایی اسرائیل را بر غرب ایران و تهران ممکن ساخته است.۱۲ در حالی که آسیب به تأسیسات هستهای روی زمین در نطنز و اصفهان گزارش شده است، تأسیسات زیرزمینی مانند فردو ممکن است به بمبهای “سنگرشکن” تخصصی نیاز داشته باشند که اسرائیل ممکن است فاقد آنها باشد.۱۱ تلفات گزارش شده توسط فعالان حقوق بشر در واشنگتن حاکی از ۲۲۴ کشته و ۱۲۷۷ زخمی است که بیشتر آنها غیرنظامی هستند.۱۵
- تأثیر بر اسرائیل: حملات موشکی تلافیجویانه ایران موفق شدند از سیستم دفاع هوایی پیچیده اسرائیل عبور کنند و به دهها ساختمان آسیب رساندند، حداقل ۱۴ نفر را کشتند ۱۱ و ۳۹۰ تا ۵۰۰ نفر دیگر را زخمی کردند.۱۵ به طور قابل توجهی، مقر اصلی نظامی در تلآویو و پالایشگاه نفت حیفا مورد اصابت قرار گرفتند.۱۰
- اهداف اعلام شده اسرائیل: هدف اصلی اسرائیل جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هستهای است.۶ بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، صراحتاً اعلام کرده است که “تغییر رژیم” در ایران میتواند “نتیجه نهایی” عملیات آنها باشد ۱۷، و اسرائیل قصد دارد “کشور را بیثبات کرده و سقوط رژیم را تسهیل کند”.۱۳ او همچنین به طور علنی به دنبال “پایان واقعی” درگیری، نه صرفاً آتشبس، بوده است.۱۹
- اهداف اعلام شده ایران: اقدامات ایران به عنوان تلافی مستقیم حملات اسرائیل معرفی شده است.۱۶ تهران سوگند یاد کرده است که در صورت ادامه حملات اسرائیل، حملات “قویتر، شدیدتر، دقیقتر و مخربتر” خواهد بود.۱۶ با این حال، وزیر امور خارجه ایران نیز آمادگی خود را برای مذاکره در صورت توقف حملات اسرائیل اعلام کرده است.۲۱
این درگیری با چرخه خطرناکی از تشدید و تلافی مشخص میشود، که در آن اسرائیل توانایی قابل توجهی در تخریب زیرساختهای متعارف و هستهای ایران از خود نشان داده است. ایران نیز به نوبه خود، تمایل خود را برای هدف قرار دادن مستقیم خاک اسرائیل نشان داده است. اهداف اعلام شده، به ویژه از سوی اسرائیل، حداکثری هستند و به دنبال تغییرات اساسی در قابلیتها و ساختار سیاسی ایران میباشند.
ماهیت حملات اسرائیل (هدف قرار دادن تأسیسات هستهای، رهبری نظامی، و حتی زیرساختهای انرژی) همراه با لفاظیهای صریح نتانیاهو در مورد “تغییر رژیم”، حاکی از یک تغییر راهبردی از سیاست مهار به سیاست بیثباتسازی فعال است. این امر به دنبال تغییر اساسی قابلیتها و ساختار سیاسی ایران است، نه صرفاً بازدارندگی برنامه هستهای آن. این موضع تهاجمی، با این حال، خطر تحریک پاسخی ناامیدکنندهتر و غیرقابل پیشبینیتر از سوی تهران را به همراه دارد که به طور بالقوه میتواند همان برنامه هستهای را که اسرائیل به دنبال توقف آن است، تسریع کند. این هدف حداکثری از سوی اسرائیل، سناریوی “بنبست” را برای درگیری ایجاد میکند ۲۲، که کاهش تنش را به شدت دشوار میسازد. این امر احتمال یک رویارویی طولانیمدت و با شدت بالا را با پیامدهای منطقهای و جهانی غیرقابل پیشبینی افزایش میدهد، زیرا هیچ یک از طرفین نمیتوانند به راحتی از چنین مخاطرات بالایی عقبنشینی کنند.
جدول ۱: جدول زمانی درگیریهای نظامی کلیدی ایران و اسرائیل (هفتهها/ماههای اخیر)
تاریخ | رویداد | مهاجم | هدف | پیامد/تأثیر فوری | منبع |
۱ آوریل ۲۰۲۴ | حمله هوایی به کنسولگری ایران در دمشق | اسرائیل | کنسولگری ایران در دمشق؛ کشته شدن ۱۶ نفر از جمله محمدرضا زاهدی | تشدید تنش، وعده ایران برای تلافی | ۱ |
۱۳ آوریل ۲۰۲۴ | توقیف کشتی MSC Aries | ایران | کشتی کانتینری MSC Aries (مرتبط با اسرائیل) در تنگه هرمز | افزایش تنش دریایی، درخواست اسرائیل برای تحریم سپاه | ۱ |
۱۳-۱۴ آوریل ۲۰۲۴ | حمله ایران به اسرائیل (“وعده صادق”) | ایران و نیروهای نیابتی | اسرائیل (پایگاههای هوایی نواتیم و رامون، شهرهای مختلف) | پرتاب ۳۰۰ پهپاد و ۲۰۰ موشک؛ رهگیری توسط آمریکا، بریتانیا، اردن؛ آسیب به پایگاهها و مناطق مسکونی، ۱ زخمی | ۱ |
۱۹ آوریل ۲۰۲۴ | پاسخ اسرائیل به ایران | اسرائیل | اهداف نظامی در نزدیکی فرودگاه اصفهان؛ پایگاههای ارتش سوریه و حشدالشعبی در عراق | ادعای ایران مبنی بر رهگیری کامل، تکذیب آمریکا و اسرائیل؛ عدم آسیب قابل توجه به تأسیسات اصفهان؛ خسارات مادی در سوریه | ۱ |
۳۱ ژوئیه ۲۰۲۴ | ترور اسماعیل هنیه | منتسب به اسرائیل | اسماعیل هنیه (رهبر سیاسی حماس) در تهران | تشدید تنش، وعده انتقام ایران و حزبالله | ۱ |
۲۷ سپتامبر ۲۰۲۴ | ترور سید حسن نصرالله | اسرائیل | سید حسن نصرالله (دبیرکل حزبالله) | تشدید تنش، افزایش خطر درگیری منطقهای | ۱ |
۱ اکتبر ۲۰۲۴ | حمله موشکی ایران به اسرائیل | ایران | اسرائیل | حمله مجدد موشکی بالستیک | ۱ |
۲۶ اکتبر ۲۰۲۴ | پاسخ اسرائیل به ایران | اسرائیل | ایران | حمله تلافیجویانه | ۱ |
ژوئن ۲۰۲۵ (اخیر) | تبادل آتش شدید | ایران و اسرائیل | شهرهای بزرگ اسرائیل (تلآویو، حیفا، اورشلیم)، تأسیسات گازی و نفتی ایران، پالایشگاه حیفا | آسیب به دهها ساختمان، ۱۴ کشته و ۳۹۰-۵۰۰ زخمی در اسرائیل؛ آسیب به پالایشگاه حیفا و تأسیسات نفتی تهران؛ تخریب ۲۰۰ پرتابگر موشک و ۷۰ سامانه پدافند هوایی ایران | ۹ |
۳. نقش ایالات متحده: دیپلماسی، بازدارندگی و سوابق تاریخی
تلاشهای دیپلماتیک اخیر ایالات متحده و اظهارات آن در مورد کاهش تنش و مذاکرات، پیچیدگیهای قابل توجهی را نشان میدهد. موضع عمومی رئیسجمهور ترامپ متغیر بوده است: او در ابتدا امید به راهحل دیپلماتیک را ابراز کرد ۱۴، اما بعداً پس از اینکه ایران ظاهراً از مذاکرات هستهای عقبنشینی کرد، اظهار داشت که “تمایل کمتری به استفاده از دیپلماسی” دارد.۱۴ مذاکرات غیرمستقیم میان ایالات متحده و ایران در عمان به طور رسمی لغو شد.۲۴ به طور قابل توجهی، وال استریت ژورنال ادعا کرد که این مذاکرات صرفاً “پوششی” برای حمله قریبالوقوع اسرائیل بوده است، که اعتماد موجود را بیشتر تضعیف میکند.۲۴ لفاظیهای ترامپ به درخواست “تسلیم بیقید و شرط” از ایران یا “پایانی واقعی” برای درگیری، با صراحت “نه آتشبس” ۱۲، تشدید یافته است. او همچنین هشدار صریحی به ساکنان تهران برای “تخلیه فوری” صادر کرد.۶ با وجود این موضعگیری تند، همچنان گزارشهایی مبنی بر احتمال برگزاری جلسات آتی میان مقامات ایالات متحده و ایران برای بحث در مورد راهحل وجود داشت، که نشاندهنده تداوم ارتباطات پشت پرده است.۱۲ ایالات متحده همچنین با برنامهریزی برای اعمال تحریمهای جدید علیه ایران، به اعمال فشار از طریق تحریمهای اقتصادی ادامه داده است.۱
مرور تاریخی دکترینها و مداخلات سیاست خارجی ایالات متحده در خاورمیانه، به ویژه در مورد برنامه هستهای ایران و امنیت اسرائیل:
سیاست خارجی ایالات متحده در خاورمیانه مدتهاست که حل و فصل درگیری اسرائیل و فلسطین و به طور حیاتی، محدود کردن گسترش سلاحهای کشتار جمعی، به ویژه در مورد ایران، را در اولویت قرار داده است.۵ پس از انقلاب ۱۳۵۷ ایران، این کشور به سرعت به یک چالش بزرگ سیاست خارجی برای ایالات متحده تبدیل شد، و دولتهای متوالی فعالیتهای ایران را تهدیدی برای منافع ایالات متحده شناسایی کردند.۳ ایالات متحده از لحاظ تاریخی از طیف وسیعی از ابزارهای سیاسی برای مقابله با تهدید درک شده از سوی ایران، از جمله تحریمها، اقدامات نظامی محدود، و تعامل دیپلماتیک استفاده کرده است.۳
دکترینهای کلیدی تأثیرگذار بر سیاست ایالات متحده:
- مکتب جکسونیسم: این دکترین، که بر منافع ملی، تمایل به استفاده از مداخله نظامی برای حفاظت از آن منافع، و گسترش قدرت جهانی تأکید دارد ۲۵، به شدت با عناصر رویکرد “اول آمریکا” رئیسجمهور ترامپ و تمایل نشان داده شده او برای استفاده از قدرت نظامی همسو است.
- مکتب ویلسونیسم: این دکترین، که بر رد جنگ به عنوان راهحل مشکلات جهانی، ایجاد تعادل قدرت جهانی، و گسترش دموکراسی تأکید دارد ۲۵، در رویکرد مستقیم کنونی درگیری، که اولویت را به نگرانیهای امنیتی فوری میدهد تا آرمانهای دموکراتیک گستردهتر، کمتر آشکار است.
سیاست برنامه هستهای: ایالات متحده یکی از امضاکنندگان کلیدی برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) در سال ۲۰۱۵ بود، که هدف آن محدود کردن فعالیتهای هستهای ایران در ازای لغو تحریمهای اقتصادی بود.۲ با این حال، رئیسجمهور ترامپ در سال ۲۰۱۸ به طور یکجانبه از برجام خارج شد و آن را “بدترین توافق تاریخ” نامید، و متعاقباً کمپین “فشار حداکثری” تحریمها را مجدداً اعمال کرد.۲ او به طور مداوم تکرار کرده است که ایران “نمیتواند سلاح هستهای داشته باشد”.۶
موضع راهبردی و استقرار نظامی کنونی ایالات متحده در منطقه:
ایالات متحده به طور فعال هواپیماهای نظامی و کشتیهای جنگی را به خاورمیانه و اطراف آن منتقل میکند تا از اسرائیل در برابر حملات ایران محافظت کند.۲۶ جتهای جنگنده و تانکرهای سوخترسان اضافی ایالات متحده به منطقه اعزام شدهاند، و هواپیماهای ایالات متحده به طور فعال در حملات دفاعی برای رهگیری موشکهای ورودی ایران که اسرائیل را هدف قرار میدهند، شرکت میکنند.۲۶ یک تحول مهم، استقرار تقریباً ۱۰۰ پرسنل نظامی ایالات متحده در اسرائیل برای عملیات سامانه دفاع موشکی “تاد” (THAAD) است. این اولین باری است که نیروهای آمریکایی در طول درگیری کنونی در خاک اسرائیل مستقر شدهاند، که بر “تعهد آهنین” به دفاع از اسرائیل تأکید دارد.۲۷ گروههای ضربت ناو هواپیمابر (مانند یواساس کارل وینسون، با یواساس نیمیتز در راه) به طور راهبردی در دریای عرب و دریای سرخ مستقر شدهاند تا امنیت نیروها و پایگاههای ایالات متحده در سراسر منطقه خلیج فارس را تأمین کنند.۲۶ مقامات ایالات متحده به طور مداوم تأکید کردهاند که نیروهای آنها اقدامات تهاجمی علیه ایران انجام نمیدهند و صرفاً بر حملات دفاعی تمرکز دارند.۲۶ سطح کنونی نیروهای ایالات متحده در خاورمیانه حدود ۴۰,۰۰۰ نفر است، که این تعداد در پاسخ به تشدید تنشها و حملات گروههای مورد حمایت ایران افزایش یافته است.۲۶
ایالات متحده عمیقاً درگیر این درگیری است، عمدتاً در ظرفیت دفاعی و بازدارندگی. با این حال، تلاشهای دیپلماتیک آن به دلیل حمایت قوی و بیدریغ آن از اهداف امنیتی اسرائیل و خواستههای حداکثری خود در مورد برنامه هستهای ایران، به طور قابل توجهی پیچیده میشود. سیاست رئیسجمهور ترامپ ترکیبی پیچیده از قاطعیت جکسونی و تمایل به اجتناب از جنگهای خارجی پرهزینه و مستقیم است که منجر به رویکردی ظریف و گاه متناقض میشود.
تعهد “آهنین” ایالات متحده به دفاع از اسرائیل ۲۷، همراه با عدم تمایل اعلام شده آن برای درگیری تهاجمی مستقیم علیه ایران ۲۶، یک معضل راهبردی عمیق ایجاد میکند. در حالی که این موضع به دنبال بازدارندگی ایران است، به طور همزمان یک چتر امنیتی قوی برای اسرائیل فراهم میکند، که به طور بالقوه اسرائیل را قادر میسازد تا اقدامات تهاجمی تهاجمیتری را علیه ایران بدون ترس از تلافی گسترده دنبال کند. این پویایی “توانمندسازی” به این معنی است که ایالات متحده، حتی بدون شلیک یک گلوله تهاجمی، تسهیلکننده حیاتی اهداف حداکثری اسرائیل، از جمله احتمالاً تغییر رژیم، است. این امر خطر کشیده شدن عمیقتر ایالات متحده به درگیری را که رسماً به دنبال اجتناب از آن است، افزایش میدهد. این تعامل پیچیده به این معنی است که با وجود نیتهای اعلام شده، یکپارچگی دفاعی عمیق ایالات متحده با اسرائیل، آن را به یک بازیگر
عملی در درگیری گستردهتر تبدیل میکند. این امر خطوط “عدم دخالت” را محو میکند و به طور قابل توجهی آسیبپذیری ایالات متحده را برای کشیده شدن عمیقتر به یک جنگ منطقهای افزایش میدهد، به ویژه اگر اقدامات اسرائیل پاسخی از سوی ایران را تحریک کند که مستقیماً داراییها یا پرسنل ایالات متحده را تهدید کند.
جدول ۲: دکترینها و اقدامات سیاست خارجی ایالات متحده در خاورمیانه (نمونههای تاریخی منتخب)
دکترین/سیاست | اصول کلیدی | دوره/دولت | اقدامات/مثالهای مرتبط | تأثیر بر روابط ایران-اسرائیل | منبع |
دکترین مونروئه | مقابله با مداخله اروپاییان در نیمکره غربی؛ نفی مداخله در مناقشات اروپایی | جیمز مونرو (۱۸۱۷-۱۸۲۵) | – | غیرمستقیم؛ تأکید بر عدم مداخله در خارج از نیمکره غربی | ۲۵ |
مکتب هامیلتونیسم | جهان به عنوان بازار؛ ارتقای جایگاه آمریکا در تجارت جهانی؛ رشد تجارت و نهادهای حامی آن؛ همکاری با کشورهای پیشرو در تجارت | جورج واشینگتن (۱۷۸۹-۱۷۹۷) | – | غیرمستقیم؛ تأکید بر منافع اقتصادی و تجارت | ۲۵ |
مکتب جکسونیسم | منافع ملی سکاندار سیاست خارجی؛ پذیرش مداخله نظامی برای حفظ منافع؛ گسترش موقعیت جهانی؛ واکنش نظامی به تهدیدات | اندرو جکسون (۱۸۲۹-۱۸۳۷) | – | تأثیر بر رویکرد تهاجمیتر در حفظ منافع | ۲۵ |
مکتب ویلسونیسم | رد جنگ؛ ایجاد تعادل قوای جهانی؛ گسترش دموکراسی | وودرو ویلسون (۱۹۱۳-۱۹۲۱) | – | تأکید بر دیپلماسی و صلح جهانی | ۲۵ |
برنامه “اتم برای صلح” | ارائه فناوری هستهای صلحآمیز | ۱۹۶۷ | ایران راکتور تحقیقاتی تهران را دریافت کرد | روابط نزدیکتر با ایران پیش از انقلاب | ۲ |
پس از انقلاب ۱۳۵۷ | شناسایی ایران به عنوان چالش سیاست خارجی؛ حمایت از اسرائیل؛ مهار گسترش سلاحهای کشتار جمعی | از ۱۹۷۹ به بعد (دولتهای متوالی) | اعمال تحریمها، اقدامات نظامی محدود، تعامل دیپلماتیک؛ حمایت از اسرائیل | روابط خصمانه با ایران؛ تقویت روابط با اسرائیل | ۲ |
ویروس استاکسنت | هدف قرار دادن برنامه هستهای ایران از طریق جنگ سایبری | ۲۰۱۰ | ویروس استاکسنت سانتریفیوژهای ایران را مختل کرد | تشدید جنگ پنهان علیه برنامه هستهای ایران | ۲ |
برجام (JCPOA) | محدود کردن فعالیتهای هستهای ایران در ازای لغو تحریمها | ۲۰۱۵ (دولت اوباما) | توافق هستهای جامع با ایران و قدرتهای جهانی | تلاش برای حل دیپلماتیک مسئله هستهای؛ کاهش موقت تنشها | ۲ |
خروج از برجام و “فشار حداکثری” | خروج یکجانبه از برجام؛ اعمال تحریمهای گسترده؛ تهدید به اقدام نظامی | ۲۰۱۸ (دولت ترامپ) | خروج از برجام؛ اعمال تحریمهای سنگین؛ افزایش حضور نظامی در منطقه | تشدید شدید تنشها؛ افزایش خطر درگیری مستقیم | ۲ |
حملات به پایگاههای آمریکا در طول جنگ غزه | پاسخ به حملات گروههای نیابتی ایران؛ بازدارندگی و دفاع | پس از اکتبر ۲۰۲۳ | حملات متقابل به پایگاههای آمریکا؛ کمک به دفاع از اسرائیل | افزایش درگیریهای منطقهای؛ کشیده شدن آمریکا به درگیری | ۳ |
پشتیبانی دفاعی کنونی از اسرائیل | محافظت از اسرائیل در برابر حملات ایران؛ عدم تمایل به اقدام تهاجمی مستقیم علیه ایران | ژوئن ۲۰۲۵ | استقرار THAAD، جتهای جنگنده، ناوهای هواپیمابر؛ رهگیری موشکهای ایران | تقویت توان دفاعی اسرائیل؛ افزایش نفوذ آمریکا در منطقه | ۲۶ |
۴. واکنشها و همسوییهای بینالمللی
موضع اتحادیه اروپا:
اتحادیه اروپا به طور مداوم خواستار کاهش تنش، گفتگو و آتشبس میان ایران و اسرائیل شده است.۲۸ مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا یک نشست اضطراری وزرای خارجه ۲۷ کشور عضو را برای بحث در مورد درگیری و “گامهای احتمالی بعدی” با هدف کاهش تنش و ارتباط دیپلماتیک با تلآویو و تهران برگزار کرد.۱۵ یک تحول مهم این است که بازیگران کلیدی اروپایی، از جمله بریتانیا، فرانسه و آلمان، اکنون به صراحت برنامه هستهای ایران را تهدیدی “وجودی” نه تنها برای اسرائیل، بلکه برای امنیت قاره اروپا نیز میدانند.۳۰ کشورهای اروپایی، به ویژه بریتانیا، فرانسه و اردن، به طور فعال در کنار ایالات متحده در رهگیری پهپادها و موشکهای ایرانی پرتاب شده به سمت اسرائیل شرکت کردند.۱ بریتانیا همچنین اعلام کرده است که تقویت نظامی بیشتری را به منطقه اعزام میکند.۳۱ اتحادیه اروپا در واکنش به تشدید تنشها، تحریمها علیه ایران را تشدید کرده است.۱
به طور قابل توجهی، موضع عمومی اروپا از انتقاد نسبت به عملیات اسرائیل در غزه به همکاری در مورد مسئله ایران تغییر کرده است. این تغییر به عنوان “یک پیروزی دیپلماتیک قابل توجه برای اسرائیل” تلقی میشود، که به طور مؤثر نگرانیهای هستهای ایران را از مسائل فلسطین در تفکر راهبردی اروپا جدا میکند.۳۰
کشورهای اروپایی، در حالی که از کاهش تنش و راهحلهای دیپلماتیک حمایت میکنند، عمدتاً با ایالات متحده و اسرائیل در شناسایی برنامه هستهای ایران به عنوان یک تهدید حیاتی و وجودی همسو هستند. این همسویی به حمایت دفاعی مستقیم از اسرائیل و افزایش تحریمها علیه ایران منجر شده است، که نشاندهنده تمایل به اقدام قاطعانه علیه ایران، به ویژه در مورد مسائل هستهای، حتی اگر به معنای کاهش موقت تأکید بر نگرانیها در مورد درگیری غزه باشد.
“پیروزی دیپلماتیک قابل توجه برای اسرائیل” ۳۰ در تغییر تمرکز اروپا از درگیری غزه به برنامه هستهای ایران، به این معنی است که رویارویی مستقیم با ایران به طور مؤثر به مشروعیت بخشیدن مجدد نگرانیهای امنیتی گستردهتر اسرائیل در نظر متحدان غربی آن کمک کرده است. این اولویتبندی مجدد به طور بالقوه فشار بینالمللی و هزینههای دیپلماتیک اسرائیل را در مورد اقداماتش در غزه کاهش میدهد و یک حلقه تقویتکننده ایجاد میکند که میتواند اسرائیل را برای ادامه راهبرد تهاجمی کنونی خود علیه ایران جسورتر کند. این تغییر در اولویتهای اروپا میتواند منجر به یک جبهه متحد غربیتر علیه ایران شود، که به طور بالقوه فشار بر تهران را افزایش میدهد اما همچنین مخاطرات ثبات منطقهای را در صورت عدم دستیابی به راهحلهای دیپلماتیک، بالا میبرد. این امر همچنین نشان میدهد که نگرانیهای بشردوستانه در غزه ممکن است تا زمانی که درگیری ایران و اسرائیل در دستور کار بینالمللی قرار دارد، به حاشیه رانده شوند.
موضع چین:
موضع رسمی چین بر حمایت از ایران در یافتن راهحلی از طریق “گفتگو و مذاکره” که “نگرانیهای مشروع همه طرفها” را برطرف کند، تأکید دارد.۳۲ وزارت خارجه چین “نگرانی عمیق” خود را از حملات اسرائیل ابراز کرده و صراحتاً با نقض حاکمیت ایران مخالفت کرده است.۳۴ چین بزرگترین شریک تجاری ایران و بزرگترین خریدار نفت آن است، که تقریباً ۹۰ درصد صادرات نفت خام ایران را تشکیل میدهد، اغلب از طریق کانالهای غیرمستقیم برای دور زدن تحریمهای ایالات متحده.۸
نشانههای قوی از تعمیق همکاری نظامی وجود دارد: وال استریت ژورنال گزارش داد که ایران هزاران تن سوخت موشک بالستیک از چین سفارش داده است.۳۵ هواپیماهای باری چینی گزارش شده است که با خاموش کردن فرستندههای خود در ایران فرود آمدهاند، که گمانهزنیها در مورد تدارکات نظامی پنهانی را تقویت میکند.۳۴ چین همچنان به ایران قطعات موشکی، فناوری پهپاد و پشتیبانی فنی ارائه میدهد.۳۴ چین، در کنار روسیه، به یافته آژانس بینالمللی انرژی اتمی مبنی بر نقض تعهدات پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای (NPT) توسط ایران رأی منفی داد.۳۶ با توجه به حق وتوی آنها در شورای امنیت سازمان ملل، هر دو کشور میتوانند مانع فشار دیپلماتیک چندجانبه بر تهران شوند.۳۶ با وجود همسویی راهبردی با ایران، چین منافع اقتصادی قابل توجهی در ثبات منطقهای دارد و نمیخواهد قیمت جهانی نفت افزایش یابد، زیرا این امر به اقتصاد آن آسیب میرساند.۸
چین نقشی دوگانه و به ظاهر متناقض ایفا میکند: به طور علنی از کاهش تنش و گفتگو حمایت میکند، در حالی که به طور پنهانی پشتیبانی مادی و فنی قابل توجهی به برنامههای نظامی و هستهای ایران ارائه میدهد. روابط اقتصادی قابل توجه آن با ایران یک محرک کلیدی است، اما این کشور همچنین منافعی در ثبات منطقهای برای اطمینان از جریان بیوقفه انرژی برای اقتصاد خود دارد.
موضع به ظاهر متناقض چین – دیپلماسی عمومی برای کاهش تنش در مقابل پشتیبانی نظامی پنهانی – منعکسکننده یک محاسبه راهبردی پیچیده است. این رویکرد به چین امکان میدهد تا نفوذ خود را با ایران به عنوان یک وزنه ژئوپلیتیکی در برابر سلطه غرب حفظ کند و بدین ترتیب به دیدگاه خود از “نظم جهانی چندقطبی” ۳۴ کمک کند، در حالی که همزمان از یک درگیری منطقهای تمامعیار که بازارهای جهانی انرژی حیاتی برای رشد اقتصادی خود را به شدت مختل میکند، اجتناب میورزد. این راهبرد “پوشش ریسک” به چین اجازه میدهد تا تصویری مسئولانه از خود در سطح بینالمللی ارائه دهد، در حالی که بیسروصدا یک شریک راهبردی کلیدی را تقویت میکند. این ابهام راهبردی، چین را به یک بازیگر پیچیده و بالقوه غیرقابل پیشبینی در این درگیری تبدیل میکند. اقدامات آن ناشی از ترکیبی از عملگرایی اقتصادی و رقابت ژئوپلیتیکی بلندمدت با غرب است، که پیشبینی تعهد کامل یا نفوذ آن بر مسیر درگیری را برای سایر قدرتها دشوار میسازد.
موضع روسیه:
روسیه به طور علنی حملات اسرائیل را محکوم کرده، از همه طرفها خواسته است خویشتنداری کنند، و خدمات خود را به عنوان میانجی در درگیری ارائه داده است.۳۷ با این حال، یک گزارش بلومبرگ، به نقل از منابع نزدیک به کرملین، بیان کرده است که ایران از روسیه درخواست کمک نکرده است و مسکو نیز برنامهای برای ارائه کمک دفاعی مستقیم به تهران ندارد.۳۹ این گزارش مستقیماً با برخی عناوین هیجانانگیز در یوتیوب ۲۰ که ادعا میکردند پوتین “حمایت کامل” را اعلام کرده است، در تضاد است. گزارش بلومبرگ، به عنوان یک خبرگزاری مالی معتبر، به دلیل عمق تحلیلی و گزارشهای کمتر هیجانانگیز، اعتبار بیشتری دارد.
روسیه به وضوح مزایای ژئوپلیتیکی را از درگیری جاری درک میکند: این درگیری میتواند توجه و منابع جهانی را از جنگ در اوکراین منحرف کند ۳۸، و به طور بالقوه منجر به کاهش حمایت نظامی ایالات متحده از کییف شود.۳۹ علاوه بر این، تأثیر درگیری بر قیمت جهانی نفت، که منجر به افزایش آن میشود، مستقیماً به اقتصاد جنگی روسیه سود میرساند.۸ روسیه همچنین نگران فروپاشی یا تضعیف قابل توجه رژیم ایران است، زیرا ایران را شریکی قابل اعتماد میبیند، مشابه تجربه خود با اسد در سوریه.۳۹ روسیه برای تأمین تجهیزات نظامی، به ویژه پهپادها، برای جنگ جاری خود در اوکراین به ایران وابسته است.۳۰ با وجود امضای یک “پیمان مشارکت راهبردی جامع” با ایران در ژانویه ۳۷، این توافق به صراحت مسکو را به ارائه حمایت نظامی در زمان جنگ به تهران ملزم نمیکند؛ بلکه تصریح میکند که روسیه نباید به دشمن ایران حمایت نظامی ارائه دهد.۳۸ نکته مهم این است که روسیه، مانند اسرائیل و ایالات متحده، نمیخواهد ایران به سلاح هستهای دست یابد.۳۸ روسیه طرف اصلی در مذاکرات دیپلماتیک بود که منجر به برجام در سال ۲۰۱۵ شد.۳۸ همچنین این احتمال وجود دارد که روسیه در آینده نقشی در بازفرآوری اورانیوم با غنای بالای ایران در چارچوب یک توافق نهایی در مورد مسئله هستهای ایفا کند.۳۸
روسیه موضعی عملگرایانه و فرصتطلبانه در این درگیری دارد. در حالی که به طور علنی خواستار کاهش تنش و ارائه میانجیگری است، به طور خصوصی از اثرات ژئوپلیتیکی و اقتصادی درگیری بهره میبرد. روسیه به دنبال حفظ روابط راهبردی خود با ایران، به ویژه برای تأمین تجهیزات نظامی است، اما با توجه به منافع خود در عدم اشاعه و اجتناب از درگیری عمیقتر با قدرتهای غربی، بعید است کمک نظامی مستقیم ارائه دهد.
محاسبات راهبردی روسیه عمدتاً خودخواهانه است و از درگیری ایران و اسرائیل برای منحرف کردن توجه و منابع جهانی از اوکراین و افزایش درآمدهای انرژی خود بهره میبرد. “مشارکت راهبردی جامع” با ایران، با وجود عنوان پرطمطراق خود، به نظر میرسد اساساً معاملاتی است، که بر منافع متقابل (پهپاد برای روسیه، حمایت سیاسی/فناوری برای ایران) متمرکز است تا یک اتحاد نظامی بیقید و شرط. این نشاندهنده تعادل دقیق روسیه برای اجتناب از کشیده شدن به یک درگیری مستقیم است که مستقیماً اهداف راهبردی فوری آن، به ویژه در اوکراین، را تأمین نمیکند. این محاسبات خودخواهانه روسیه به این معنی است که بعید است این کشور در یک جنگ مستقیم با اسرائیل و ایالات متحده، یک متحد نظامی قابل اعتماد و تمامعیار برای ایران باشد. با این حال، این کشور به بهرهبرداری از درگیری برای مزیت ژئوپلیتیکی ادامه خواهد داد، و بدین ترتیب تلاشهای بینالمللی برای یک راهبرد یکپارچه کاهش تنش را پیچیده کرده و به طور بالقوه بیثباتی منطقهای را طولانیتر میکند.
۵. تحلیل سناریوهای آینده و احتمالات
این بخش به عنوان یک جدول ارائه میشود که شامل احتمالات و دلایل تفصیلی برای هر سناریو است. احتمالات بر اساس بررسی جامع دادههای موجود، مواضع اعلام شده، اقدامات مشاهده شده، سوابق تاریخی، و تحلیلهای کارشناسان تعیین شدهاند.
جدول ۳: ارزیابی احتمالی سناریوهای آینده
سناریو | احتمال (درصد) | دلایل و تحلیل | |
آتشبس | ۲۰% | رهبران اصلی درگیر، به ویژه رئیسجمهور ترامپ و نخستوزیر نتانیاهو، به صراحت آتشبس صرف را رد میکنند و خواستار نتایج قاطعتری مانند “پایان واقعی” درگیری یا “تسلیم کامل” ایران هستند.۱۲ شروط نتانیاهو برای پایان جنگ مبهم است و شامل هدف جاهطلبانه “تغییر رژیم” در ایران میشود.۱۳ در حالی که وزیر امور خارجه ایران آمادگی خود را برای مذاکره در صورت توقف حملات اسرائیل اعلام کرده است ۲۱، اسرائیل هیچ نشانهای از توقف کارزار خود نشان نمیدهد و کارشناسان معتقدند که اسرائیل “بعید است متوقف شود”.۲۲ پویایی کنونی به طور مداوم به عنوان “تشدید تنش متقابل” ۴۳ توصیف میشود تا حرکت به سمت کاهش تنش. رد “آتشبس” به نفع “پایان واقعی” یا “تسلیم کامل” توسط رهبران اصلی اسرائیل و ایالات متحده، نشاندهنده یک هدف راهبردی حداکثری است که فراتر از صرف کاهش تنش یا بازگشت به وضعیت موجود است. این چارچوب به این معنی است که توقف موقت خصومتها به عنوان یک راهحل پایدار تلقی نمیشود، بلکه صرفاً یک وقفه تاکتیکی است، که آتشبس واقعی و پایدار را بسیار بعید میسازد مگر اینکه یکی از طرفین به طور قاطع شکست بخورد یا تغییر سیاست اساسی و نامحتملی را تجربه کند. این درگیری کنونی توسط نگرانیهای عمیقتر و وجودی برای هر دو طرف – امنیت اسرائیل در برابر ایران هستهای و بقای ایران در برابر فشار خارجی – هدایت میشود، که آتشبس سطحی را بدون پرداختن به این grievances اصلی یا دستیابی به دستاوردهای راهبردی قاطع، ناپایدار میسازد. این موضع حداکثری، درگیری را ذاتاً مستعد ادامه و تشدید مجدد میکند، زیرا هیچ یک از طرفین توقف موقت را به عنوان دستیابی به اهداف نهایی و پرمخاطره خود نمیبینند. این امر به جای مسیری به سوی صلح، وضعیت طولانیمدت و ناپایداری را نشان میدهد. | |
مذاکره مجدد (ایران-آمریکا) | ۳۵% | مذاکرات غیرمستقیم اخیر میان ایالات متحده و ایران در عمان رسماً لغو شد.۲۴ علاوه بر این، گزارشی از وال استریت ژورنال ادعا کرد که این مذاکرات صرفاً “پوششی” برای حمله بعدی اسرائیل بوده است، که هرگونه اعتماد موجود را به شدت تضعیف میکند.۲۴ رئیسجمهور ترامپ اظهار داشته است که پس از عقبنشینی ایران از مذاکرات، “تمایل کمتری به استفاده از دیپلماسی” دارد.۱۴ وزیر امور خارجه ایران نیز مذاکرات را پس از حملات اسرائیل “غیرقابل توجیه” اعلام کرد.۹ با این حال، با وجود این لفاظیها، ترامپ همچنین به طور علنی از ایران خواسته است که “پای میز مذاکره بیاید” ۲۳، و اشاراتی از سوی مقامات ایالات متحده در مورد جلسات احتمالی آینده وجود داشته است.۱۲ مصر نیز خواستار تکمیل مذاکرات میان ایران و ایالات متحده شده است.۲۴ در گذشته، با وجود پیشینه تنش میان تهران و واشنگتن، دو طرف تمایل متقابلی برای دستیابی به توافق نشان دادهاند.۲۴ تمایل ترامپ به “پایان واقعی” ۱۹ به جای آتشبس، میتواند شامل یک توافق جامع باشد که به نگرانیهای هستهای و موشکی ایران بپردازد. با این حال، “خط قرمز” ایران در مورد غنیسازی اورانیوم ۴ و اصرار ترامپ بر “تسلیم کامل” ۱۲ موانع بزرگی هستند. تخریب مذاکرات قبلی توسط اقدامات اسرائیل ۴ نیز چالشهای اعتمادسازی را افزایش میدهد. بنابراین، در حالی که نیاز به راهحل دیپلماتیک وجود دارد، موانع قابل توجهی بر سر راه مذاکرات مجدد وجود دارد، اما نهادهای بینالمللی و برخی از مقامات ایالات متحده همچنان به این مسیر امیدوارند. | |
ورود آمریکا به جنگ | ۴۰% | ایالات متحده به طور فعال هواپیماهای نظامی و کشتیهای جنگی را به منطقه منتقل کرده و در دفاع از اسرائیل در برابر حملات ایران شرکت میکند.۲۶ استقرار نیروهای آمریکایی در خاک اسرائیل برای عملیات سامانههای دفاع موشکی ۲۷، نشاندهنده تعهد عمیق است. با این حال، مقامات ایالات متحده به طور مداوم تأکید کردهاند که نیروهای آنها اقدامات تهاجمی علیه ایران انجام نمیدهند و صرفاً بر حملات دفاعی تمرکز دارند.۲۶ رئیسجمهور ترامپ نیز طرح اسرائیل برای ترور رهبر ایران را وتو کرد.۱۵ با این حال، برخی کارشناسان معتقدند که احتمال ورود آمریکا به جنگ زیاد است ۴۵، به ویژه اگر اسرائیل به تنهایی نتواند برنامه هستهای ایران را به طور کامل از بین ببرد.۱۴ کنگره و افکار عمومی ایالات متحده به شدت با درگیری نظامی گسترده مخالف هستند.۴ ایالات متحده نمیتواند وارد یک درگیری بزرگ دیگر شود در حالی که روابط خود با چین و روسیه و درگیری در اوکراین را مدیریت میکند.۱۳ با این حال، اگر ایران مستقیماً پایگاهها یا پرسنل ایالات متحده را هدف قرار دهد (که ایران برای آن آماده شده است ۱۲)، یا اگر اسرائیل به “خط قرمز” هستهای ایران نزدیک شود و ایران به طور غیرقابل پیشبینی پاسخ دهد، احتمال ورود مستقیم ایالات متحده به جنگ افزایش مییابد. تعهد “آهنین” ایالات متحده به دفاع از اسرائیل ۲۷، همراه با عدم تمایل اعلام شده آن برای درگیری تهاجمی مستقیم علیه ایران ۲۶، یک معضل راهبردی عمیق ایجاد میکند. در حالی که این موضع به دنبال بازدارندگی ایران است، به طور همزمان یک چتر امنیتی قوی برای اسرائیل فراهم میکند، که به طور بالقوه اسرائیل را قادر میسازد تا اقدامات تهاجمی تهاجمیتری را علیه ایران بدون ترس از تلافی گسترده دنبال کند. این پویایی “توانمندسازی” به این معنی است که ایالات متحده، حتی بدون شلیک یک گلوله تهاجمی، تسهیلکننده حیاتی اهداف حداکثری اسرائیل، از جمله احتمالاً تغییر رژیم، است. این امر خطر کشیده شدن عمیقتر ایالات متحده به درگیری را که رسماً به دنبال اجتناب از آن است، افزایش میدهد. این تعامل پیچیده به این معنی است که با وجود نیتهای اعلام شده، یکپارچگی دفاعی عمیق ایالات متحده با اسرائیل، آن را به یک بازیگر | عملی در درگیری گستردهتر تبدیل میکند. این امر خطوط “عدم دخالت” را محو میکند و به طور قابل توجهی آسیبپذیری ایالات متحده را برای کشیده شدن عمیقتر به یک جنگ منطقهای افزایش میدهد، به ویژه اگر اقدامات اسرائیل پاسخی از سوی ایران را تحریک کند که مستقیماً داراییها یا پرسنل ایالات متحده را تهدید کند. |
ورود کشورهای اروپایی به جنگ | ۲۵% | کشورهای اروپایی، از جمله بریتانیا و فرانسه، در رهگیری پهپادها و موشکهای ایرانی برای دفاع از اسرائیل شرکت کردهاند.۱ بریتانیا نیز تقویت نظامی بیشتری را به منطقه اعزام میکند.۳۱ اتحادیه اروپا تحریمها علیه ایران را تشدید کرده است.۱ اروپا برنامه هستهای ایران را تهدیدی وجودی برای امنیت قاره میداند.۳۰ با این حال، موضع رسمی اتحادیه اروپا بر گفتگو و کاهش تنش متمرکز است.۲۸ در حالی که اروپا از اقدامات اسرائیل برای جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هستهای حمایت میکند، تمایل کمی برای ورود مستقیم به یک درگیری نظامی گسترده وجود دارد، مگر اینکه منافع حیاتی آنها مستقیماً تهدید شود یا ایالات متحده به طور کامل وارد جنگ شود. تغییر تمرکز اروپا از غزه به ایران، به اسرائیل یک پیروزی دیپلماتیک داده است ۳۰، که ممکن است نیاز به دخالت نظامی مستقیم اروپا را کاهش دهد و به جای آن، بر حمایت دیپلماتیک و تحریمها تمرکز کند. | |
اتمام جنگ و صلح | ۱۵% | اهداف اعلام شده اسرائیل، از جمله “پایان واقعی” درگیری و احتمال “تغییر رژیم” در ایران ۱۳، نشان میدهد که اسرائیل به دنبال یک راهحل جامع و نه صرفاً توقف درگیری است. این اهداف حداکثری، دستیابی به صلح پایدار را دشوار میسازند. ایران نیز در صورت ادامه حملات، به تلافی شدیدتر تهدید کرده است.۱۶ وضعیت کنونی با “چرخه خطرناک تشدید و تلافی” مشخص میشود.۱۱ کارشناسان معتقدند که اسرائیل “بعید است متوقف شود” ۲۲ و جنگ “بنبست” ندارد.۲۲ با توجه به اینکه هر دو طرف به دنبال دستاوردهای راهبردی قابل توجهی هستند و هیچ یک تمایلی به عقبنشینی نشان نمیدهند، احتمال صلح در کوتاهمدت بسیار پایین است. | |
حمایت چین از ایران | ۶۰% | چین بزرگترین شریک تجاری و خریدار نفت ایران است.۸ گزارشهایی مبنی بر سفارش هزاران تن سوخت موشک بالستیک از چین توسط ایران ۳۵ و فرود هواپیماهای باری چینی با فرستندههای خاموش در ایران ۳۴، نشاندهنده همکاری نظامی پنهانی است. چین همچنین به ایران قطعات موشکی، فناوری پهپاد و پشتیبانی فنی ارائه میدهد.۳۴ چین و روسیه علیه یافته آژانس بینالمللی انرژی اتمی مبنی بر نقض NPT توسط ایران رأی دادند و میتوانند مانع فشار دیپلماتیک شوند.۳۶ با این حال، چین منافع اقتصادی قابل توجهی در ثبات منطقهای و جلوگیری از افزایش قیمت نفت دارد.۸ حمایت چین عمدتاً در قالب کمکهای مادی، فنی و دیپلماتیک (در سازمان ملل) خواهد بود تا حمایت نظامی مستقیم. موضع به ظاهر متناقض چین – دیپلماسی عمومی برای کاهش تنش در مقابل پشتیبانی نظامی پنهانی – منعکسکننده یک محاسبه راهبردی پیچیده است. این رویکرد به چین امکان میدهد تا نفوذ خود را با ایران به عنوان یک وزنه ژئوپلیتیکی در برابر سلطه غرب حفظ کند، و بدین ترتیب به دیدگاه خود از “نظم جهانی چندقطبی” ۳۴ کمک کند، در حالی که همزمان از یک درگیری منطقهای تمامعیار که بازارهای جهانی انرژی حیاتی برای رشد اقتصادی خود را به شدت مختل میکند، اجتناب میورزد. این راهبرد “پوشش ریسک” به چین اجازه میدهد تا تصویری مسئولانه از خود در سطح بینالمللی ارائه دهد، در حالی که بیسروصدا یک شریک راهبردی کلیدی را تقویت میکند. | |
حمایت روسیه از ایران | ۴۵% | روسیه به طور علنی حملات اسرائیل را محکوم کرده و میانجیگری را پیشنهاد داده است.۳۷ با این حال، بلومبرگ گزارش داده که ایران درخواست کمک نکرده و مسکو نیز برنامهای برای ارائه کمک دفاعی مستقیم ندارد.۳۹ روسیه از درگیری برای منحرف کردن توجه از اوکراین و افزایش درآمدهای نفتی خود بهره میبرد.۳۸ روسیه نگران بقای رژیم ایران به عنوان شریکی قابل اعتماد است ۳۹ و برای تأمین پهپادها به ایران وابسته است.۳۰ با این حال، روسیه نیز نمیخواهد ایران به سلاح هستهای دست یابد.۳۸ مشارکت راهبردی جامع با ایران ۳۷، مسکو را به حمایت نظامی در زمان جنگ ملزم نمیکند، بلکه تنها به عدم حمایت از دشمن ایران.۳۸ حمایت روسیه عمدتاً سیاسی، دیپلماتیک و در سطح محدود فنی/اطلاعاتی خواهد بود، نه نظامی مستقیم. محاسبات راهبردی روسیه عمدتاً خودخواهانه است و از درگیری ایران و اسرائیل برای منحرف کردن توجه و منابع جهانی از اوکراین و افزایش درآمدهای انرژی خود بهره میبرد. “مشارکت راهبردی جامع” با ایران، با وجود عنوان پرطمطراق خود، به نظر میرسد اساساً معاملاتی است، که بر منافع متقابل (پهپاد برای روسیه، حمایت سیاسی/فناوری برای ایران) متمرکز است تا یک اتحاد نظامی بیقید و شرط. این نشاندهنده تعادل دقیق روسیه برای اجتناب از کشیده شدن به یک درگیری مستقیم است که مستقیماً اهداف راهبردی فوری آن، به ویژه در اوکراین، را تأمین نمیکند. | |
حمله به نفت عربستان توسط ایران | ۳۰% | ایران سابقه حمله به زیرساختهای نفتی عربستان سعودی را دارد (مانند حمله به تأسیسات آرامکو در سال ۲۰۱۹ که به حوثیها نسبت داده شد اما ایالات متحده و متحدانش ایران را مسئول دانستند).۴۶ ایران تهدید کرده است که اگر از صادرات نفت خود محروم شود، بازار جهانی نفت را مختل خواهد کرد.۸ این حملات میتواند شامل هدف قرار دادن تنگه هرمز باشد که یک گلوگاه حیاتی برای حمل و نقل نفت است.۸ با این حال، کارشناسان معتقدند که ایران بعید است تنگه را به طور کامل ببندد زیرا این امر به اقتصاد خود ایران نیز آسیب میرساند و احتمال دخالت مستقیم ایالات متحده را به شدت افزایش میدهد.۸ حمله به تأسیسات نفتی عربستان یا بستن تنگه هرمز، خطر یک حمله نظامی مستقیم ایالات متحده را با حمایت ضمنی کشورهای خلیج فارس به همراه خواهد داشت.۵۱ ایران به دنبال بازگشت به میز مذاکره با ترامپ است و ترجیح میدهد به کشورهای عربی خلیج فارس حمله نکند.۵۱ بنابراین، در حالی که توانایی و سابقه وجود دارد، خطرات تشدید تنش و واکنش مستقیم ایالات متحده، ایران را از انجام چنین اقدامی بازمیدارد مگر در سناریوی “ریسک همه چیز”.۵۱ | |
افزایش تنشها | ۸۵% | وضعیت کنونی با “چرخه خطرناک تشدید و تلافی” مشخص میشود.۱۱ اهداف حداکثری اسرائیل، از جمله “تغییر رژیم” ۱۳، و عدم تمایل به آتشبس ۱۹، نشان میدهد که درگیری به سمت پایان نزدیک نیست. ایران به دنبال بازسازی توان نظامی خود با واردات سوخت موشکی از چین است ۳۵ و به توسعه ذخایر اورانیوم غنیشده خود ادامه میدهد.۳۵ فعالیت گروههای نیابتی مورد حمایت ایران نیز تنشها را افزایش میدهد.۳۵ بحران سیاسی داخلی نتانیاهو ممکن است او را به حفظ درگیری برای اجماع ملی سوق دهد.۳۵ انزوای فزاینده اسرائیل ممکن است تهران را به مانور بیشتر ترغیب کند.۳۵ کارشناسان پیشبینی میکنند که هفتههای آینده احتمالاً شاهد افزایش تنش و ناآرامی خواهد بود.۳۵ فقدان یک “بنبست” مشخص در این جنگ ۲۲ و تمایل هر دو طرف به “مدیریت درگیری” از طریق زور ۲۲، احتمال ادامه و تشدید تنشها را بسیار بالا میبرد. |
نتیجهگیری
درگیری ایران و اسرائیل به مرحلهای خطرناک و بیسابقه از رویارویی مستقیم وارد شده است که پیامدهای عمیقی برای ثبات منطقهای و جهانی دارد. این وضعیت، اوج دههها جنگ نیابتی و رقابت راهبردی است که اکنون با حملات مستقیم به قلمرو حاکمیتی و هدف قرار دادن زیرساختهای حیاتی، از جمله تأسیسات هستهای، مشخص میشود. اهداف حداکثری اسرائیل، به ویژه در مورد برنامه هستهای ایران و احتمال “تغییر رژیم”، چشمانداز کاهش تنش را به شدت پیچیده میکند.
ایالات متحده، در حالی که به طور قاطع از دفاع اسرائیل حمایت میکند و حضور نظامی خود را در منطقه تقویت کرده است، در تلاش است تا از کشیده شدن مستقیم به یک جنگ تمامعیار اجتناب کند. با این حال، نقش “توانمندسازی” آن در عملیات اسرائیل، خطوط بین حمایت دفاعی و مشارکت فعال را محو میکند و خطر درگیری گستردهتر را افزایش میدهد.
بازیگران بینالمللی مانند چین و روسیه، مواضع ظریفی را اتخاذ کردهاند. آنها به طور علنی خواستار کاهش تنش و دیپلماسی هستند، اما منافع راهبردی و اقتصادی آنها، از جمله بهرهبرداری از انحراف توجه جهانی و افزایش قیمت نفت، به این معنی است که آنها به طور کامل به دنبال پایان دادن به درگیری نیستند. حمایت مادی پنهانی چین از ایران و موضع عملگرایانه روسیه، چشمانداز یک جبهه متحد بینالمللی برای میانجیگری مؤثر را تضعیف میکند.
در نهایت، پویایی کنونی نشان میدهد که درگیری به احتمال زیاد در آینده نزدیک تشدید خواهد شد و چشمانداز آتشبس یا مذاکرات مجدد در کوتاهمدت بسیار محدود است. خطر حمله به تأسیسات نفتی منطقهای و کشیده شدن قدرتهای بزرگ به درگیری، به طور قابل توجهی افزایش یافته است. این وضعیت نیازمند نظارت دقیق، دیپلماسی مداوم (حتی در پشت پرده)، و آمادگی برای مدیریت بحرانهای احتمالی است، زیرا منطقه در آستانه یک تحول راهبردی قرار دارد.
بررسی های دوم با استفاده از هوش مصنوعی گروک برای تجزیه تحلیل اطلاعات
نکات کلیدی:
- تنشهای اخیر بین ایران و اسراییل شامل حملات هوایی و موشکی است که صدها کشته و زخمی برجای گذاشته است.
- آمریکا نقش مهمی در حمایت از اسراییل دارد، اما هنوز وارد جنگ مستقیم نشده است.
- مذاکرات بین آمریکا و ایران در جریان بوده، اما به دلیل درگیریها متوقف شده است.
- احتمالات سناریوهای مختلف (مانند آتشبس یا افزایش تنشها) بر اساس تحلیلهای اخیر و بازارهای پیشبینی تخمین زده شده است.
- به دلیل حساسیت موضوع، احتمالات ارائهشده تقریبی هستند و ممکن است با تحولات جدید تغییر کنند.
وضعیت کنونی جنگ ایران و اسراییل از ۱۸ ژوئن ۲۰۲۵، درگیری بین ایران و اسراییل به مرحلهای بیسابقه رسیده است. اسراییل حملات هوایی گستردهای به تهران انجام داده که مراکز نظامی و هستهای را هدف قرار داده است. ایران نیز با شلیک صدها موشک و پهپاد پاسخ داده است. گزارشها حاکی از تلفات سنگین است، اگرچه ارقام دقیق متفاوت است: گروههای حقوق بشری از ۵۸۵ کشته و ۱۳۲۶ زخمی در ایران خبر میدهند، در حالی که رسانههای دولتی ایران تعداد کمتری گزارش کردهاند. اسراییل نیز ۲۴ کشته گزارش کرده است.
نقش آمریکا و مذاکرات آمریکا با ارسال جنگندههای بیشتر به منطقه و اظهارات تند دونالد ترامپ، رئیسجمهور، مبنی بر درخواست “تسلیم بیقید و شرط” ایران، از اسراییل حمایت کرده است. با این حال، مذاکرات غیرمستقیم بین آمریکا و ایران در ماههای اخیر ادامه داشته و ایران آمادگی خود را برای ازسرگیری مذاکرات اعلام کرده است، مشروط به اینکه آمریکا حسن نیت نشان دهد.
سابقه سیاستهای آمریکا سیاست آمریکا نسبت به ایران و اسراییل در طول دههها تحت تأثیر عوامل مختلفی بوده است:
- حمایت از شاه ایران تا انقلاب ۱۹۷۹.
- تنشهای شدید پس از گروگانگیری سفارت آمریکا.
- امضای توافق هستهای (JCPOA) در ۲۰۱۵ و خروج آمریکا از آن در ۲۰۱۸.
- سیاست “فشار حداکثری” در دوره ترامپ که شامل تحریمهای گسترده بود.
احتمالات سناریوهای آینده بر اساس اطلاعات موجود، احتمالات زیر برای سناریوهای مختلف تخمین زده شده است:
- آتشبس: حدود ۱۹-۳۱٪، به دلیل ادامه درگیریها و عدم تمایل فوری طرفین.
- مذاکره مجدد: حدود ۴۸٪ برای موفقیت مذاکرات، با توجه به مذاکرات اخیر.
- ورود آمریکا به جنگ: ۷۰-۷۷٪، بر اساس بازارهای پیشبینی و اقدامات نظامی اخیر.
- ورود کشورهای اروپایی: ۲۰-۳۰٪، به دلیل احتیاط اروپا در درگیریهای مستقیم.
- اتمام جنگ و صلح: ۲۰٪، وابسته به موفقیت مذاکرات.
- حمایت چین از ایران: ۱۰-۱۵٪، به دلیل روابط اقتصادی اما عدم تمایل به دخالت نظامی.
- حمایت روسیه از ایران: ۳۰-۴۰٪، به دلیل منافع استراتژیک.
- حمله ایران به نفت عربستان: ۲۰٪، به دلیل ریسک تشدید تنشها.
- افزایش تنشها: ۸۰٪، با توجه به روند کنونی درگیریها.
تحلیل تحولات اخیر جنگ ایران و اسرائیل و نقش آمریکا در منطقه
بررسی توسط هوش مصنوعی چت جی پی تی
در هفتههای اخیر، درگیری نظامی میان ایران و اسرائیل به مرحلهای بیسابقه رسیده است. اسرائیل با آغاز عملیاتی تحت عنوان «شیر خیزان»، تأسیسات هستهای ایران، بهویژه مرکز غنیسازی نطنز، را هدف حمله قرار داد. این حمله منجر به تخریب بخشی از زیرساختهای حساس ایران شد و در پی آن، ایران نیز واکنش شدیدی نشان داد و با شلیک صدها موشک و پهپاد به خاک اسرائیل پاسخ داد. در این تبادل آتش، تلفات انسانی سنگینی برای دو طرف گزارش شده است؛ ایران بیش از ۲۲۰ کشته، عمدتاً غیرنظامی، اعلام کرده و اسرائیل نیز از کشته شدن ۲۴ غیرنظامی خبر داده است.
رهبران دو طرف مواضع سرسختانهای اتخاذ کردهاند. آیتالله خامنهای جنگ را «تجاوز آشکار» توصیف کرده و گفته است پاسخ ایران متوقف نخواهد شد. نخستوزیر اسرائیل نیز تأکید کرده که تا نابودی کامل برنامه هستهای ایران از پا نخواهد نشست.
در این میان، ایالات متحده اعلام کرده که در حملات مستقیم نقش نداشته و تنها به دفاع از اسرائیل پرداخته است. برخی از سیاستمداران آمریکایی اما خواستار مداخله نظامی مستقیم در ایران شدهاند. کشورهای اروپایی نیز با وجود حمایت از حق دفاع اسرائیل، خواهان کاهش تنش شدهاند.
تحرکات دیپلماتیک
در کنار درگیریهای نظامی، تماسها و تلاشهای دیپلماتیک نیز در جریان است. سه کشور اروپایی (فرانسه، بریتانیا، آلمان) از ایران خواستهاند مذاکرات هستهای با آمریکا را بدون پیششرط از سر گیرد. در آمریکا نیز با وجود فضای جنگی، سخن از بازگشت به مذاکرات برجامی شنیده میشود.
ایران اما تاکید کرده که میز مذاکره را ترک نکرده ولی در شرایط فعلی، اولویت مقابله با حملات دشمن است. برخی گزارشها حاکی از آن است که پیامهای غیرمستقیمی بین آمریکا و ایران از طریق کشورهای واسطه تبادل میشود، اما فعلاً چشمانداز روشنی برای بازگشت فوری به گفتگوها وجود ندارد.
سیاستهای راهبردی آمریکا در منطقه
سیاستهای آمریکا در قبال کشورهای کلیدی منطقه ریشه در دهههای گذشته دارد:
-
ایران: پس از انقلاب ۱۳۵۷، روابط تهران و واشنگتن بهطور کامل قطع شد. در دهههای اخیر، تمرکز سیاستهای آمریکا بر مهار ایران از طریق تحریمهای گسترده، فشار اقتصادی، حمایت از متحدان منطقهای و جلوگیری از پیشرفت برنامه هستهای این کشور بوده است. توافق برجام در سال ۲۰۱۵ امیدی برای تعامل دیپلماتیک بود، اما با خروج آمریکا از آن در سال ۲۰۱۸، بحران دوباره تشدید شد.
-
اسرائیل: شریک استراتژیک آمریکا در منطقه است. کمکهای مالی و نظامی گستردهای به اسرائیل اختصاص یافته و امنیت این کشور یکی از اولویتهای اصلی سیاست خارجی ایالات متحده در خاورمیانه محسوب میشود. واشنگتن حمایت بیقید و شرطی از حق دفاع اسرائیل در برابر تهدیدات منطقهای دارد.
-
عربستان سعودی: متحد دیرینه آمریکا به دلیل منافع نفتی و امنیتی است. ایالات متحده همواره از عربستان در مقابل ایران حمایت کرده و حضور نظامی گستردهای در خلیج فارس برای تضمین امنیت منابع انرژی دارد. با این حال، روابط دو کشور گاه با تنشهایی بر سر حقوق بشر و جنگ یمن همراه بوده است.
-
روسیه: در دهههای اخیر، روابط مسکو و تهران بهویژه پس از جنگ سوریه به سطح بالایی از همکاری راهبردی رسیده است. ایران و روسیه همکاری گسترده نظامی، اطلاعاتی و اقتصادی دارند. روسیه از نظر دیپلماتیک نیز از ایران در مجامع بینالمللی حمایت میکند.
-
چین: چین یکی از شرکای اقتصادی اصلی ایران بهویژه در حوزه انرژی است. توافق ۲۵ سالهای میان دو کشور امضا شده که شامل سرمایهگذاریهای بلندمدت در ایران است. با این حال، چین سعی میکند بین روابط اقتصادی خود با کشورهای عربی حوزه خلیج فارس و ایران توازن برقرار کند.
-
اروپا: کشورهای اروپایی اغلب نقش میانجی میان ایران و غرب را بازی میکنند. تلاشهای آنان برای حفظ برجام و جلوگیری از تشدید تنش در منطقه از طریق دیپلماسی فعال ادامه دارد. اروپا بهطور سنتی در برابر تشدید درگیری و مداخله نظامی، بهویژه در سطح منطقهای، مقاومت نشان میدهد.
سناریوهای احتمالی و برآورد درصد وقوع
سناریو | تحلیل اجمالی | احتمال تقریبی |
---|---|---|
آتشبس | به دلیل شدت درگیریها و مواضع قاطع طرفین، تحقق فوری آتشبس دشوار به نظر میرسد. | ۲۰٪ |
مذاکره مجدد | با وجود فضای متشنج، همچنان فرصتهایی برای بازگشت به میز مذاکرات وجود دارد. | ۴۰٪ |
ورود نظامی آمریکا | فعلاً آمریکا از ورود مستقیم اجتناب کرده، ولی فشارهای داخلی برای مداخله وجود دارد. | ۳۰٪ |
ورود کشورهای اروپایی به جنگ | اروپا سیاست دوری از درگیری مستقیم را حفظ کرده و احتمال مداخله نظامی بسیار پایین است. | ۵٪ |
پایان جنگ و صلح پایدار | با توجه به سطح خصومت و نبود اراده جدی برای مصالحه، چشمانداز صلح کوتاهمدت ضعیف است. | ۲۵٪ |
حمایت چین از ایران | چین حمایت اقتصادی و سیاسی مشروط از ایران دارد، اما از تقابل مستقیم پرهیز میکند. | ۷۰٪ |
حمایت روسیه از ایران | حمایت نظامی، اطلاعاتی و دیپلماتیک روسیه از ایران در سطح بالایی قرار دارد. | ۸۵٪ |
حمله ایران به تأسیسات نفتی عربستان | در صورت تشدید تنشها یا نیاز به فشار بیشتر، احتمال حمله وجود دارد. | ۵۰٪ |
افزایش سطح تنشها | نشانهها حاکی از احتمال بسیار زیاد گسترش و تشدید بحران هستند. | ۹۰٪ |
سوالات بسیار مهم این درگیری، با توجه به سوابق سیاستهای آمریکا و اسرائیل، نیازمند تحلیل عمیقی است. هیچ پاسخ قطعی برای مدت زمان جنگ وجود ندارد، زیرا این امر به عوامل متعددی از جمله اهداف طرفین، تواناییهای نظامی، واکنشهای بینالمللی و تحولات داخلی بستگی دارد. با این حال، میتوانیم بر اساس اطلاعات موجود و سوابق تاریخی، سناریوهایی را بررسی کنیم.
۱. مدت زمان جنگ در صورت رویارویی مستقیم ایران و اسرائیل (بدون ورود تهاجمی مستقیم آمریکا)
درگیری کنونی میان ایران و اسرائیل، که از جنگ نیابتی به رویارویی مستقیم تبدیل شده، در حال حاضر در فاز تبادل آتش شدید قرار دارد. تحلیلگران معتقدند که این مرحله از درگیری، شامل حملات موشکی و پهپادی که زیرساختها را هدف قرار میدهند و تلفاتی به بار میآورند، احتمالاً برای روزها تا هفتهها ادامه خواهد داشت. ایران نشان داده است که میتواند برای هفتهها به حملات خود ادامه دهد و آسیبهای قابل توجهی به اسرائیل وارد کند.
با این حال، اهداف اسرائیل در این درگیری فراتر از صرف تلافی است. اسرائیل به دنبال “پایان واقعی” درگیری و جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هستهای است. نخستوزیر نتانیاهو حتی به “تغییر رژیم” در ایران به عنوان یک “نتیجه نهایی” اشاره کرده است. این اهداف حداکثری نشان میدهد که اسرائیل بعید است به زودی حملات خود را متوقف کند. مقامات سابق اسرائیلی پیشبینی میکنند که عملیات اسرائیل میتواند برای هفتهها ادامه یابد.
از سوی دیگر، ایران نیز به دنبال بازسازی توان نظامی خود است و به توسعه ذخایر اورانیوم غنیشده ادامه میدهد. تهران تهدید کرده است که در صورت ادامه حملات اسرائیل، با شدت بیشتری پاسخ خواهد داد. این چرخه “تشدید تنش متقابل” نشان میدهد که درگیری میتواند به یک “جنگ طولانیمدت” تبدیل شود.
بنابراین، در صورت عدم ورود تهاجمی مستقیم آمریکا، این جنگ در فاز کنونی خود میتواند برای چند هفته تا چند ماه ادامه یابد، اما با توجه به اهداف حداکثری اسرائیل و مقاومت ایران، ممکن است به یک درگیری طولانیتر و با شدت متغیر تبدیل شود که در آن دورههای آرامش نسبی با تشدید مجدد تنشها همراه باشد.
۲. مدت زمان جنگ در صورت ورود آمریکا به جنگ
ورود مستقیم آمریکا به درگیری، به ویژه در عملیات تهاجمی، میتواند ماهیت و مدت زمان جنگ را به طور اساسی تغییر دهد. ایالات متحده در حال حاضر به طور فعال هواپیماهای نظامی و کشتیهای جنگی را به منطقه منتقل کرده و در دفاع از اسرائیل در برابر حملات ایران شرکت میکند. استقرار نیروهای آمریکایی در خاک اسرائیل برای عملیات سامانههای دفاع موشکی نیز نشاندهنده تعهد عمیق آمریکا است.
با این حال، مقامات آمریکایی به طور مداوم تأکید کردهاند که نیروهای آنها اقدامات تهاجمی علیه ایران انجام نمیدهند و صرفاً بر حملات دفاعی تمرکز دارند. رئیسجمهور ترامپ نیز طرح اسرائیل برای ترور رهبر ایران را وتو کرده است. این نشان میدهد که آمریکا تمایلی به کشیده شدن به یک جنگ تمامعیار دیگر در خاورمیانه ندارد، به ویژه با توجه به درگیری در اوکراین و روابط با چین و روسیه.
اما اگر اسرائیل به تنهایی نتواند برنامه هستهای ایران را به طور کامل از بین ببرد، احتمال ورود آمریکا به جنگ افزایش مییابد. ایالات متحده دارای بمبهای “سنگرشکن” است که برای هدف قرار دادن تأسیسات هستهای زیرزمینی ایران مانند فردو ضروری هستند. اگر آمریکا به طور مستقیم در حملات تهاجمی، به ویژه علیه تأسیسات هستهای عمیق ایران، شرکت کند، این امر میتواند به ایران توانایی “پاسخگویی غیرقابل پیشبینی” را بدهد. ایران نیز برای هدف قرار دادن نیروها و پایگاههای آمریکایی در منطقه آماده شده است.
سوابق تاریخی مداخلات نظامی آمریکا در خاورمیانه نشان میدهد که مدت زمان جنگها بسیار متفاوت بوده است:
- برخی مداخلات مانند حملات به لیبی یا سوریه، محدود و کوتاه مدت بودهاند.
- اما جنگهایی مانند جنگ اول عراق (چند ماه) یا جنگ دوم عراق و افغانستان (سالها تا دههها) بسیار طولانیتر بودهاند.
اگر آمریکا با هدف از بین بردن کامل برنامه هستهای ایران یا تغییر رژیم وارد جنگ شود، این درگیری میتواند به یک جنگ طولانیمدت و پرهزینه تبدیل شود که احتمالاً برای چند ماه تا چند سال به طول میانجامد. این امر به دلیل مقاومت احتمالی ایران، پیچیدگی اهداف، و پتانسیل گسترش درگیری به سایر نقاط منطقه خواهد بود. با این حال، فشار داخلی و بینالمللی بر آمریکا برای جلوگیری از یک جنگ طولانی میتواند بر تصمیمگیریها تأثیر بگذارد.
۳. ایده کلی درباره زمان اتمام جنگ
با توجه به تحلیلهای فوق، اتمام این جنگ در کوتاهمدت و دستیابی به یک صلح پایدار، بسیار بعید به نظر میرسد. دلایل اصلی این امر عبارتند از:
- اهداف حداکثری: هم اسرائیل و هم (در صورت ورود تهاجمی) ایالات متحده، به دنبال “پایان واقعی” یا “تسلیم کامل” ایران هستند، نه صرفاً آتشبس. این اهداف، دستیابی به یک راهحل سریع و دیپلماتیک را دشوار میکند.
- عدم وجود “بنبست”: کارشناسان معتقدند که این جنگ “بنبست” ندارد و هیچ یک از طرفین تمایلی به عقبنشینی نشان نمیدهند.
- مقاومت ایران: ایران نشان داده است که تمایل به مقاومت و تلافی دارد و به دنبال بازسازی توان نظامی خود است.
- نقش بازیگران خارجی: چین و روسیه، اگرچه به ظاهر از دیپلماسی حمایت میکنند، اما منافع ژئوپلیتیکی و اقتصادی آنها از ادامه درگیری (مانند انحراف توجه از اوکراین و افزایش قیمت نفت) باعث میشود که به طور کامل برای پایان دادن به آن فشار نیاورند.
در مجموع، این درگیری به احتمال زیاد طولانی و متناوب خواهد بود. به جای یک پایان قاطع، ممکن است شاهد دورههایی از تشدید تنشهای شدید باشیم که با لولهای نسبی همراه میشوند. این وضعیت میتواند به یک “درگیری مدیریت شده” از طریق زور تبدیل شود، که در آن هیچ یک از طرفین به پیروزی قاطع دست نمییابند، اما به طور مداوم به یکدیگر ضربه میزنند. بنابراین، پیشبینی یک “زمان اتمام” مشخص برای این جنگ، با توجه به پیچیدگیها و اهداف بلندمدت طرفین، بسیار دشوار است و ممکن است این درگیری به شکلی از بیثباتی منطقهای طولانیمدت تبدیل شود.